Om پنجره The Window
بلــه درســته الفــاظ ناقــل معانــي نیســتند. اگــر كســي گمـان میكنـد كـه بـراي پـي بـردن بـه معانـي و شـكوفا شـدن معنویـت خویـش منحصـرا بایـد متوسـل بـه مطالعه الفــاظ شــود اشــتباه كــرده و فقــط عبــارات را نردبــان ارتقـاء نفسـانیات خـود محسـوب نمـوده اسـت. و در ایـن صــورت حافظــه خویــش را بســته و روح كنجــكاو خــود را در چهــار دیــواري منطقــي بــي پایــه محصــور كــرده اسـت. چـه ذات الفـاظ اسـاس و پایـه اسـت و نـه اصـل بـه معنویـت رسـیدن... در ثانـی فضیلـت بـدون رسـیدن بـه معنویـت روحـی بـه هیـچ جـا نمـی رسـد و گاهـی بـه خرابـی هـم كشـیده مـی شـود, تـو میبایسـت ایـن را بـهآنهـا میگفتـي.
Visa mer